خلاصه داستان : یک ابله کامل از طریق زندگی مبارزات خود را انجام می دهد، تا زمانی که یک اختراع عجیب و غریب و باورنکردنی او را ثروتمند می سازد...

خلاصه داستان : چهار نسل از خانواده کوپرها زمانی که برای تحویل سال نو در کنار یکدیگر جمع می شوند ، اتفاقات مختلف و غیرمنتظره ای برای آنان رخ می دهد که ...

خلاصه داستان : یک دندانپزشک، پس از اینکه یکی از بیماران زیبا و جذابش او را فریب میدهد و تمام دارو هایش را میدزدد، مظنون به یک فقره قتل میشود ...

خلاصه داستان : در دوران رکود اقتصادی، یک فروشنده نت موسیقی "آرتو پارکر" تلاش می کند تا محصولات خود را به فروش برساند، اما در متقاعد کردن خریداران چندان موفق نیست. اما او در یک فروشگاه با معلمی آشنا شده و عاشقش می شود و...

خلاصه داستان : ژولیت فارست معتقد است که مرگ پدرش در سانحه اتومبیل کوهستانی یک تصادف نبوده و پدرش به قتل رسیده است. او برای اثبات حرفش، یک کارآگاه خصوصی را استخدام می کند...

خلاصه داستان : "دکتر مارتین هفروبر"،بزرگترین جراح مغز و اعصاب دنیا،"دولورس بندیکت" را در یک تصادف رانندگی مجروح می کند.او مغز "دولورس" را به تکنیکی که خود اختراع کرده جراحی می کند.پس از بهبودی،آنها عاشق هم شده و با هم ازدواج می کنند اما...

خلاصه داستان : سه بازیگر بیکار یک دعوتنامه به دهکده ی کوچکی در مکزیک را می پذیرند تا نقش سه قهرمان افسانه ای آن ها را بازی کنند. اما نمی دانند که قضیه تنها به نمایش ختم نمی شود...

خلاصه داستان : «سی دی بیلز» (مارتین)، رئیس آتش نشانی شهر کوچکی در واشینگتن با ستاره شناسی به نام «راکسان کووالسکی» (هانا) آشنا و دلباخته اش می شود، اما می داند که به خاطر چهره اش هیچ امیدی به پیشرفت در این رابطه نیست. در این جا توجه «راکسان» به «کریس» (روسوویچ)، جوانی خجالتی در گروه «سی دی» جلب می شود. «کریس» نیز که از «راکسان» خوشش آمده از «سی دی» برای نوشتن نامه به «راکسان» کمک می گیرد.

خلاصه داستان : ریوی یرا. «لارنس» (کین) و «فردی» (مارتین) دو حقه باز کلاهبردار هستند که توریست ها را تیغ می زنند. «فردی» به دروغ ادعا می کند برای درمان مادربزرگش نیاز به پول دارد و «لارنس» طوری زبان بازی می کند که همه تصور می کنند سلطانی خلع ید شده است. و این دو برای نخستین بار در قطاری با هم آشنا می شوند...

خلاصه داستان : مجری شاد و شنگول برنامه ی هواشناسی تلویزیون، «هریس ک. تلمیکر» (مارتین) را از کار اخراج می کنند و در ضمن پی می برد که محبوبه اش، «ترودی» (هنر) به او بی وفایی می کند. با این همه، پس از چندی به «سارا» (تنانت) علاقه مند می شود. «سارا» روزنامه نگاری انگلیسی است که به کالیفرنیا آمده تا مقاله ای در باب سبک زندگی لس آنجلسی بنویسد...